تلویح «ترک شیرازی» در کسوتِ «دوشیزۀ دلبر»: بازبینی ترجمۀ جونز از غزل «ترک شیرازی» سرودۀ حافظ
چکیده
با ظهور کمپانی هند شرقی در شبه قارّۀ هند در قرن دهم قمری فارسینویسی در این خطۀ جغرافیای بسط یافت و حتّی در مکاتبات تجاری هم به کار رفت. به این ترتیب، کنش ترجمه هم در این بستر جغرافیایی دگرگون شد و ترجمۀ متون فارسی مسیر متفاوتی را از سر گذراند که به مدد آن ادبیّات فارسی توانست به قلمرهای جدیدی در اروپا وارد شود. ترجمۀ جونز از غزل «ترک شیرازی» سرودۀ حافظ یکی از این ترجمهها است که منظرِ تازهای برای پژوهشگران غربی گشود. این ترجمه که در زمرۀ ترجمههای شرقشناسانه قرار میگیرد، عموماً در خدمت امپریالیسم تعبیر میشود. امّا، پژوهش حاضر قصد دارد تا با بهرهگیری از مفهوم موجودیّت بالقوّه از منظر چیتیپالانگری (2014) به این ترجمه بپردازد و صحت و سقمِ این تعبیر را بررسی کند. در این راستا، روش ترجمۀ جونز در سایۀ دیدگاههای این شرقشناس دربارۀ ادبیّات فارسی در اشعار ترجمهشده از زبانهای آسیایی بررسی شده است. در نهایت، چنین به نظر میرسد که بومیسازی این غزل از جانب جونز برای اعمال قدرت هژمونیک یا بیگانهنمایی حافظ نبوده است، بلکه، نتیجۀ بدهبستانهای فرهنگی بوده که به منظور ارائۀ ترجمهای بسنده برای خوانندۀ عصر رماتیک صورت گرفته است.
کلمات راهنما:
بومیسازی، ترجمۀ شرقشناسانه، جونز، غزلِ «ترک شیرازی»، موجودیّت بالقوّهمراجع
Anushiravani, A. & Atashi, L. (2012). “Cultural Translation: A Critical Analysis of William Jones’ Translation of Hafez”. Persian Literary Studies Journal. 1(1), 41–58.
Arberry. A. J. (1946). “Orient Pearls at Random Strung”. Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 11(4). 699–712.
Arberry. A. J. (1956). Fitzgerald’s Salaman and Absal: A study. Cambridge: Cambridge University Press.
Cannon, G.& P. Siddheshwar. (1976). “Sir William Jones Revisited: on his Translation of the Sakuntala”. Journal of the American Oriental Society. 96(4). 528–535.
Drudry, A. (2008). “Accident, Orientalism, and Edward FitzGerald as Translator”. Victorian Poetry. 46(1). 37–53.
Ehrlich, J. (2018). The East India Company and the Politics of Knowledge: A dissertation. [Unpublished dissertation] Harvard University.
Green, N. (2019). The Persianate world: the frontiers of a Eurasian lingua franca. California: University of California Press.
Jones, W. (1777). Poems consisting translations from Asiatic languages. London: Bowyer & Nichols.
Krstić, T. (2011). “Of Translation and Empire: Sixteenth-century Ottoman Imperial Interpreters as Renaissance Go-betweens,” in Christine Woodhead (ed.), The Ottoman world. pp. 130–142. New York: Routledge.
Mohapatra, A. K. (2003) “Edward Said and William Jones: Negotiating Between Orientalism and Asiaticism,” Journal X. 8(2). 151–162.
Read, H. (1936). Essays and studies by members of the English Association. Oxford: Clarendon Press.
Sarwar, F. (2012). “Europeans in Bengal Territory: the Pioneer and Dexterous Translators of Oriental Writings, 1765–1857”. International Journal of Scientific and Research Publications, 2(9), 1–8.
Walpole, H. (1857). “Letters. The Letters of Horace Walpole Earl of Oxford”. In P. Cunningham (ed.) London: Covent Garde.
Yohannan, J. D. (1952). “The Persian Poetry Fad in England, 1770–1825”. Comparative Literature. 4, (2). 137–160.
معاذالهی، پ. (1401). «نمود ایدئولوژی تشیع در گفتمان مترجمان دورۀ صفوی: موردپژوهی مقدمۀ ده نسخۀ خطی». فصلنامه مطالعات تاریخ فرهنگی، (52) 13، 55–85.
Downloads
چاپشده
ارجاع به مقاله
شماره
نوع مقاله
DOR
مجوز
حق نشر 2023 Parvaneh Ma‘azallahi
این پروژه تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 می باشد.
Copyright Licensee: Iranian Journal of Translation Studies. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution–NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0 license).